شهید شاخص سال سردار شهید گودرز نجفی سازمان بسیج حقوقدانان سپاه فتح استان کهگیلویه و بویراحمد

در دامنه دنای سفیدپوش همیشه سربلند و شهر اسطوره ای سی سخت سرزمینی که شمال در جنوب و بهشتی گمشده است دیار آب و آینه آنجایی که آویشن با نسیم همراه است و پونه با چشمه همسایه است و نگارخانه ای هستی است که آثار خداوندی هر دیده ای را محسور و هر دلی را آسمانی می نماید ،در آبان ماه 1340 نوزادی چشم به جهان گشود که پدر بزرگوارش نام حماسی گودرز را برایش برگزید.

از زمان کودکی در چهره اش نشانه های بزرگی پیدا بود. بسیار شجاع، مهربان، فروتن سخت کوش، کم توقع و دارای چهره بشاش و با نشاط و خوش برخورد بود.

مثل همه همشهریانش این کودک دریا دل راهی مدرسه گردید و تحصیلات خویش را تا اول دبیرستان در زادگاه خود به پایان رسانید و در اوج نهضت حضرت امام خمینی(ره)با توجه به روحیه ظلم ستیزی که در وجودش بود در مقابل خوانین و فئودال زاده ها که به مردم مظلوم و تهی دست ظلم می کردند، مردانه قد علم کرد و از تهدیدات و پیامد های آن نهراسید و ذره ای از اندیشه ها و آرمانهای خود عقب نشینی نکرد.

با شروع یورش عراق به میهن اسلامی  دفتر و دستک مدرسه را کنار گذاشت و همراه هم رزمان خود به سبزپوشان سرخ سرانجام سپاه پاسداران پیوست.

در تاریخ1360/10/01 به عضویت این نهاد مقدس در آمدو پس از گذراندن آموزش های لازم در شیراز به جبهه های جنوب و دشت عباس اعزام و در عملیات غرور آفرین فتح المبین در تاریخ 1361/01/02 در منطقه شوش همراه هم رزم، همدل و همپیمان خویش محسن نجفی در نبرد جانانه و استقامتی بی نظیر مجروح و از ناحیه جمجمه مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت شد.

این سردار سرافراز و این فرمانده دلاور و این حماسه آفرین عزم آهنین در عملیات های متفاوت و مسئولیت های مختلف چنان نقش آفرینی نمود که بارها مورد تقدیر و تشویق فرماندهان سپاه قرار گرفته و موجب تعجب همگان شد.

در عملیات والفجر1، والفجر8 و در خط پدافندی گردان خط شکن فاو دریاچه ماهی و دریاچه نمک مردانه ایستاد و سربلندتر از دنا مقاومت کرد و برگ زرینی در تاریخ عمرش به یادگار گذاشت و سپس در کربلای 1 مهران و در کربلای 4 آبادان براثر بمباران شیمیایی مصدوم گردید.

 پس از بستری وبهبودی نسبی به خیل عاشقان پیوست و در کربلای 5 شلمچه میان آتش، خون،گوشت وگلوله از خاک تا افلاک را در کوتاهترین زمان پیمود.

در تاریخ 1366/08/04 در منطقه کردستان عراق از ناحیه پای راست مورد اصابت ترکش قرار گرفت.

وی هشتادماه تمام در جبهه جنگ فعالانه در مسئولیت های مختلفی از جمله فرمانده گروهان، فرمانده گردان،معاون عملیات تیپ 48 فتح، مربی پادگان آموزشی ، مسئول اطلاعات بسیج، مسئول گروهان جنگ نوین، سراز پای نشناخته و با تمام وجود در میادین نبرد، مردانه جنگید.

 دایره المعارفی از دانستنی های جنگ و مخزن الاسراری از ناگفته های دفاع مقدس بود.با همه ی وجود این انسان بزرگ که دارای روحی بلند و دلی دریایی و اراده ای به محکمی دنا بود.از تحصیل غافل نماند و در دانشگاه امام حسین (ع) موفق به اخذ مدرک کارشناسی حقوق شد.گرچه در دانشکده نیروی زمینی سپاه دوره های آموزش عمومی فرمانده گروهان، فرمانده گردان، مربی تاکتیک، راننده تانک، تکاوری هلی برد، چتر بازی و دوره عالی پیاده را گذارانده بود و مسئولیتهای مهمی در دوران دفاع مقدس داشت اما تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل نمود.

با این که وی سابقه ۸۰ ماه حضور مؤثر در دفاع مقدس و افتخار جانبازی ۲۵ درصدی داشت، اما به دلیل سابقه درخشان در تدابیر جنگی و دانش نظامی و فراصتی کم نظیر، فرمانده ی تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد به او پیشنهاد حضور در کردستان و مبارزه با گروهک فاسد پژاک را داد.

نجفی که سرمست دلیری و شهادت بود این پیشنهاد را قبول کرد. فرمانده تیپ ۴۸ فتح او را به عنوان مسئول محور عملیاتی سردشت پیرانشهر منصوب کرد و سردار نجفی در تاریخ  ۱۱ تیر ماه سال۱۳۹۰ طی حکمی به همراه دیگر همرزمانش به کردستان اعزام شد.

او که همیشه عاشق نیمه شعبان بود، یک روز بعد از جشن نیمه شعبان یعنی در نخستین روز امامت امام زمان (عج) در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۰ در نبرد با گروهک فاسد پژاک از ناحیه پا، بازو،کتف وگردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه قرار گرفت.

در همان تاریخ به پشت منطقه درگیری منتقل و سپس در بیمارستان عارفیان ارومیه تحت درمان قرار گرفت. به دلیل آسیب دیدگی شدید از ناحیه مغز و گردن، تلاش های شبانه روزی پزشکان و مسئولین ذیربط در تهران حاصلی نداشت و در روز سه شنبه ۴ مرداد سال ۹۰ ، ساعت ۱۹ از ملک به ملکوت و از خاک به افلاک پر کشید و به میهمانی مولا و مقتدای خویش، سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)شتافت.

از این سردار نامدار دو فرزند پسر و دو فرزند دختر به یادگار مانده است.

 پیکر پاک و مطهر   این شهید  در شهر " سی سخت به خاک سپرده شد.